از شرکت که زدم بیرون گفتم برم دانشکده یه سری بزنم . دیدم اندک جای پارکی نیست تا این ماشینو توش بتپانم.همه دوبله بلکم سوبله گذاشته بودند.من درست عین احمقا گفتم بابا یه دوری می زنم تا جا پیدا شه یه دور دو دور سه دور زدم ولی پیدا نشد آخرشم دیدم زیر برف پاککن ماشینا قبض هدیه است منم حدث زدم که آقاهه تازه اومده و هدیه داده پس فعلا دیگه برنمی گرده تا هدیه بده و پارک کردم و رفتم (چوبله)