دانشگاه تکراری
پنجشنبه صبح زود راه می افتم به مقصد کنکور هر ساله می خوام از طرح و ترافیک رد بشم که یه مامور کله سحر و ناشتا واستاده اول طرح و یه دسته قبض جریمه تو دستش که انگار انتظارمو می کشه منم بهش یه دونه ازینا نشون میدم و همون جاها پارک می کنم که بقیه راه رو با تاکسی برم بعد از کمی انتظار تاکسی از راه می رسد و مرا تا نزدیکای دانشگاه صنعتی امیر کبیر میبرد. در نزدیکای دانشگاه انبوهی از جوانان پشت کنکوری را می بینم که پشت درهای بسته دانشگاه علافند که در باز شود و بروند داخل، اولین بار بود که می دیدم نمیزارند آدما برند تو دانشگاه مسخره بود برام و البته منزجر کننده. بالاخره درب باز شد و رفتیم تو آهان جلو درب چند تا آدم با بیسیم و اینا سرتا پای دانشجو هارو ورنداز می کردن. رفتیم تو حالا ساعت چنده ، 8 خیر سرشان گفته بودند که درب ساعت 30-07 بسته می شه رسیدیم جلوی دانشکده مذکور دیدیم اه اونجا هم هنوز در بستس. بعدش باز شد و باز دیدیم که ازدهامه نگو یک به یک بازدید بدنی می کنن که نکنه موبایل نبرن تو . منم که متنفرم از تحویل دادن موبایل، موبایلو کردن تو جورابم البته قبلش یه فکر دیگه به ذهنم رسیده بودا.
خلاصه رفتیم و نشستیم و اون امتحان چرند رو دادیم و اومدیم.
نتیجه1 : هرسال امتحانای کنکور گه تر میشه
نتیجه 2: وقتی نخوندی باز گه می خوری ارشد شرکت می کنی
نتیجه 3 : خدائیش جو دانشگاه خیلی پلیسی بود
نتیجه 4: آهان وقتی داشتم می اومدم بیرون یه یارو عین خری که به نعل بندش نگا می کنه داشت نگام می کرد. بعد دیدم یه کارت رو سینشه گفتم خسته نباشی (بعد یه فوش ننه تو دلم بهش دادم)
نتیجه 5: دانشگاه امیرکبیر بلحاظ فیزیکی و محیطی چرت نرین دانشگاه ایرانه بنظر من