Sunnyman

Sunday, August 12, 2007

به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو

سپیده دم آیم مگر تو را جویم بگو کجایی

نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم

ببین چه بی پروا ره تو می پویم بگو کجایی

کی رود رخ ماهت از نظرم نظرم

به غیر نامت کی نام دگر ببرم

اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی

به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی

فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی

یک دم از خیال من نمی روی ای غزال من

دگر چه پرسی زحال من

تا هستم من اسیر کوی توام به آرزوی توام

اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی

به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی

فتاده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی

از عبدالله الفت

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]