Sunnyman

Monday, July 23, 2007

یادگاری

نمی دونم چه حسی در یادگاری نهفته است که من اینقدر دوست دارم .

همه یادگاری ها و هدیه هائی رو که به من دادی رو دوست دارم از صمیم قلبم .

*

نمی دونم که چرا اینقدر فکرمان مشوش است عدد بده (با اجازه استاد نامجو)

خب چهار نفر حساب داشتید از بوفه هم استفاده کردید بعبارتی میشه 70 تومن

*

نمی دونم چرا باید ماشینم همش تو پارکینگ بمونه

آقا صندلی خالی داری

*

نمی دونم معده هه چرا اینقدر درد می کنه

اینقدر نرو دکتر تا خودش خوب شه

*

راستی یک توصیه :

از ساعت 22 به بعد مترو سوار نشوید و در صورت سوار شدن آمادگی مقابله با هر جور ماملایمات و چیز های عجیب و غریب را داشته باشید

+18

... 3 تا صندلی جلو تر از موبایل چند نفر این موسیقی بگوش می رسید: لاپای تورا دیدم، لاپای تورا دیدم،

لاپای تورا دیدم، لاپای تورا دیدم، ....الی آخر .

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]