Sunnyman

Friday, January 06, 2006

خیلی طول کشید که تا همینشم بتونم بنویسم .خیلی ، هرچند که این نوشته ها هم دیگه خیلی مهم نیستن .فقط بهانه ای یه واسه بودن

با زخم باید ساخت، طول می کشه تا خوب بشه ولی بالاخره خوب میشه .

خیلی چیزا رو دیگه نمی تونم بنویسم ولی عوضش همش برا خودم می مونه که تا آخر عمرم بهش فکر کنم و با یادش خوش باشم .چیزایی که کم کم اتفاق افتاد منو مال خودش کرد منی که آفریده شده ام برای اینکه دوست داشته باشم آفریده شدم واسه اینکه بتونم عاشق باشم . سخته میدونم ولی من مرد راهم اومدم تا عاشق باشم عاشق تو . توئی که همه عمر منی ، همه زندگی من، آره با توام .

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]