Sunnyman

Thursday, August 11, 2005

بدرقه
وقتی شب آخر داشت چمدونش رو می بست 1ساعت به پرواز مونده بود از دوستای 15 ساله ام بود .

دوستای قدیمی و جدید و فک و فامیل جمع بودند .
جالبیش اینجا بود که کانال pmc همش آهنگهای غمناک داشت پخش می کرد .
یکی از دوستای قدیمی که تازه ام ازدواج کرده بود تو مجلس بود اون موقع داشت ماهواره یکی از آهنگ های شکیرا رو نشون می داد وهمون موقع پسره گفت : نگاه کن رضا داره میره پیش شکیرا ما هم باید فردا بریم فردا سر کار .

خلاصه داستانیست بدرقه دوستان در فرودگاه و برگشتن به خانه و تنهائی ها

در تمام زندگی فقط تو برایم مانده ای ازپیشم نرو هیچوقت ای خوب من .

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]