یه دوره فوقالعاده بد رو گذروندم , خیلی بدا , داشتم تخریب میشدم بعد از 7-8 ماه کار بدون استراحت و پر استرس .بدشم اون داستان خلاصه هزار جور فکر و خیال و تا لبه نا امیدی رفتن .الان که بهش فکر می کنم می بینم خیلی بد بوده خیلی .حتی تو سخت ترین و بد ترین شرایط زندگیمم انقدر ناامید و داغون نبودم , خلاصه گذشت و من هنوز زندم(میگن اگه سختی مرد و نکشه قوی ترش می کنه) و تمومشم مدیون یه نفرم که در تموم لحظات باهامه و بهم نیرو میده .
…….
این روزا سخت مشغول برنامه ریزی و چیدن Planنامم .