Sunnyman

Thursday, February 26, 2004

همانطور که امواج دريا به سمت ريگهاي ساحل روانه اند دقايق عمر ما همچنان با شتاب رو بپايان ميروند و هر کدام جاي خود را با آن که جلوتر ميرود عوض مي کنند و همه با رنج و تلاش پي در پي به جلو ميروند .
تولد وقتي که به درياي بي کرانه روشنايي قدم مي نهد چهار دست و پا خود را به بلوغ مي کشاند با بلوغ به اوج خود ميرسد. کسوف و خسوف هاي کج و بدخواه با درخشندگي او به جنگ و مبارزه بر مي خيزند . و زمان که عطا کرده و ارزاني داشته است اکنون عطا و هديه خود را درهم و پريشان ميکند . زمان شادابي و شکوفائي اي را که بر سر جواني نهاده بود فلج ميسازد و بر پريشاني زيبايي خطوط موازي حفر ميکند زمان از نوادر و گلچين هاي راستين طبيعت تغذيه ميکند و خود را ميپروراند و هيچ چيز بر پاي نمي ايستد مگر براي آنکه زمان با داس اش آنرا درو کند .
معهذا تا زمان و ايامي که در اميد و انتظار است شعر من بر پاي خواهد ايستاد و علي رغم دست بي رحم روزگار ارزش ترا خواهد ستود......


شکسپير (غزلها)

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]