Sunnyman

Thursday, December 04, 2003

یه چراغ علاءالدین قدیمی که دود میکنه
یه کتری قدیمی تر از اون که یه جای سالم تو تنش نیست و اونقدر اب جوش آورده رو آتیش که دیگه با اسکاچ هم تمیزش نمیشه کرد
یه اتاق که جز دوتا تخت ساده هیچی توش نیست
پنجره هایی که چندتاش شیکستس
صدای پارس چندتا سگ نیمه های شب
صدای ناله بادی که از لای در میاد تو
یه محوطه باز و تاریک که نصفه شب باید یه دوری توش بزنی
نم نم بارونی که دیشب خیس خیسم کرد
و خیره شدن به همون بخارای آبی که از روی اون کتری میاد بالا و هیچکدومش عین هم نیستن
و خاطره هایی که تموم شب تو ذهنت دوره میشه
و خوابی که اصلا جرات نمیکنه باید سراغت

و تو فقط دوست داری که این 24 ساعت هرچی زودتر تموم شه و بری خونه و تلفن و برداری و صدای قشنگشو بشنوی
و بهش بگی که چه قد دوسش داری

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]