Sunnyman

Thursday, October 02, 2003




نیازمند آن چیزی بودم که باورش کنم
نگاهت بر من افتاد و باور کردم
خواهان کسی بودم تا باورش کنم
خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی
و باورت کردم

اما
آنچه که به راستی نیازمندش بودم
باور کردن خود بود

مرا به دنیای درونت بردی
و با اکسیر عشق یاریم کردی
و به برکت توست
که زنده ام لمس میکنم و باور دارم
کسی چیزی یا حتی خود را...

آری تنها بخاطر وجود توست

"جیلین کروز"


بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام برمیدارد
بگذار آن باشم که باتو در گلزار گل می چیند
بگذار آن کسی باشم که احساس درون با او میگویی
بگذار آن کسی باشم که بی دغدغه با او سخن میگویی
بگذار آن کسی باشم که در غم سوی او می آیی
بگذار آن کسی باشم که در شادی با او میخندی
بگذار آن کسی باشم که به او عشق میورزی

"سوزان پولیس شوتز"

توضيحات

همون مرد آفتابی خودمون

   فرستادن نظرات

دوستان

yeaalameharf
بزرگ
maryamin
tehrantonian
applyabroad

 






[Powered by Blogger]