من دو باره اومدم . حسابي گرفتار بودم اسباب کشي داشتيم . البته يک روز بيشتر نبود ولي کلي کار بود و من هم حوصله نداشتم
هنوزم اون جور که بايد رديف نيستم .اين شش ماهي که از خدمتم ميگذره همه چيزم ريخته بهم البته تقصير من نيست شرايط پادگان آدمو اينجوري ميکنه..
من قصد دارم دوباره زندگي عادي خودمو از سر بگيرم . من از تموم اين سختي ها درس مي گيرم ...ولي يه جيز با ارزش رو از دست ميدم اونم زمانه زمان .
راستي از تموم دوستايي که به بلوگ من سر ميزدن و همون چرنديات قبلي رو مي ديدند معذرت ميخوام....