روزها سپري ميشود باهر روز گذشت من نزديک تر ميشوم به چيز هايي که در انتظارش هستم ...شايدم دورتر نميدونم
تو اتاقم نشسته ام افکار زيادي از ذهنم عبور ميکند فکر ميکنم به تحصيلات بالاتري نياز دارم احساس زيادي به فراگيري موسيقي در خودم احساس ميکنم ...
به تنهايي نياز دارم
به کسي که تا بينهايت دوستش بدارم
به يک زندگي ساده و دوستداشتني . زندگي که در آن تفاهم علاقه ومنطق جاي داشته باشد....